۲۰۲۱ اوت ۸, یکشنبه
پیغام از پدر ابدی الهی
دنیا توسط زیبایی عشق من نجات خواهد یافت

پیغام از پدر ابدی الهی
(پدر ابدی): «عزیزان فرزندان من، من پدریت هستم که امروز در جشن خود آمدهام تا به شما بگویم: از همه جاودانهٔ زمان منتظر شماست!
من در اینجا برای شما انتظار کردم، با عشق برای شما انتظار کردم، شما را خلق کردم! شما در فکرهای من هنگام آفریدن جهان بودید و میخواستم به خاطر عشق شما را بیاورم تا بعداً مرا بشناسید و از من بیاموزید و عاشق شوید، و هر یکتان را با عشقی که دارم، نعمتی که دارم، برکاتی که دارم، بخشیده باشم و در جلال ابدی خود در آسمان شما را شریک کنم.
من از آغاز جهان برای شماست منتظر بودم، با عشق برای هر یکتان انتظار کردم، به خاطر شما فکر میکردم، میخواستم شما را با بزرگترین عشقی خلق کنم تا فرزندانی من باشید و همه غنای و عظمتی که در عشق دارم را بشناسید.
فقط عشق میخواهم! برای عشق آمدهام! میخواهم شما به همان حالی که هستید بیاید، من ببخشیم شماست، پذیرای شماست، قبول کنم شماست و کمک کنم تا مقدس شوید.
فقط از شما عشق و اعتماد در عشقی میخواهم. بله، مانند دختر عزیز مری که من را دوست داشت، به عشق من با تمام قوتش ایمان آورد و همیشه برای من عشق پاکترین، زندهترین و وفادارترین خود را داد.
این عاشقی زنده، وفاداری، کامل داشته باشید تا هر یکتان به شما بیاموزم، هر کدام از شماست، و جانتان با عشق، صلح، نعمتی که دارم پر کنم و حقیقتاً هر کدام از شماست را در معبد خود تبدیل کنم، در خانهٔ عاشقی خود، شما را در انعکاس زندهای از زیبایی خودش، کاملیت خودش بدل کنم.
آنگاه دنیا خواهد دید که عشق پدر ابدی چقدر زیبا است، قلبِ محبتآمیزِ پدر ابدی چقدر زیبا است و همه آدمیان، تمام فرزندان من به سوی من بیایند.
دنیا توسط زیبایی عشقی نجات خواهد یافت و هر چه بیشتر با من در عشق متحد باشید و برای عشق زندگی کنید، دنیا زیبای مرا خواهند دید و اجازه میدهند که به وسیلهٔ زیبائی خود نجات یابیم و فتح شوند.
بله، از آغاز جهان شما را دوست داشتم و از آن زمان منتظر شماست. چرا هر کدامتان را در این روزگارها به دنیا فرستادم؟ چون من برای این ساعت انتظار کردم، چون خودم نیز برای این ساعت آرزو داشتهام!
بله، حالا جهان باید همه جلال من، تمام عشق من را بداند، جهان باید مریم، دختر مقدسم، بانوی تمامی ملتها، واسطهٔ صلح، همراه در نجات، مدافع را بشناسد! و از طریق او میخواهیم پادشاهی خود را که کاملاً از عشق ساخته شدهاست در سراسر دنیا برقرار کنیم. همین دلیل است که این ساعت را انتخاب کردم، و همین دلیل است که شما را برای این ساعت برگزیدم.
پس باید آینههای زندهٔ عشق من برای جهان باشید که کاملاً از راه خود دور شدهاست زیرا عاشقی را گمشدهاست. تنها انسانیت میتواند نجات یابد اگر به راه عشق بازگردد، فقط آنگاه مرا پیدا خواهد کرد و تنها آنگاه رستگاریاش را خواهند یافت که همان من هستم، عشق ابدی.
پس بروید، فرزندان من! عشق من را به هر روحی، هر مخلوقی ببرید. عشق من و عشق شاهزادهام مریم را منتقل کنید تا همه بشر حقیقتاً عشق من را بشناسند و در تجربهٔ عشق زنده و ابدی من نجات یابند، از طریق عشق، با عشق.
بله، هر یک از شما را از آغاز جهان منتظر بودم. با یک عاشقی شوقانگیز و آرزومند در انتظار دیدن شما در این مکان انتخاب شده توسط من بودهام تا سپس بر همهی شما اقیانوس نعمتهای خود را ریخته باشم.
من تغییر نکردهام، همچنان خداوند هستم، تنها یک! من هستم همانی که در پیش موسی و مردم من انتخاب شده بود دریا را باز کرد. و هنوز هم همهی دریاها را برای کسانی باز میکنم که حقیقتاً دوست دارند مرا بپرستند، به خدمت من بیایند، و با اعتماد به تواناییام از هر دشوارتی، هر افسردگی، هر مصیبت عبور کنند.
بله، همچنان همان خدا هستم که دریا را باز میکند، فرزندان خود را به زمین وعدهٔ خویش امنیت میرساند. و در این ساعت که در آخر بیابان تاریخ انسانی هستید, باید شما را از طریق شاهزادهام مریم به سرزمین وعدهی پیروزی عشق ما در جهان هدایت کنم که نزدیکتر به شما است: آسمان نوین و زمین نوین، تجدید شده و تبدیل شده برای بزرگترین خوشی، شادی و خیر همهی شما.
پس بر من اعتماد کنید! بر دل پر از عشق خود برای تمامی شما اعتماد داشته باشید. شما را رها نخواهم کرد، همانگونه که مردمم در بیابان نابود نشدند، شما نیز در بیابان این جهان نابود نخواهید شد.
این است که تا پیروزی نهایی خود با شاهزادهام مریم باقی میمانم تا فرزندان من هیچگاه تنها نباشید و در میان راه ناامیدی نکنید.
پسرم مارکوس، از آغاز جهان به تو انتظار داشتم، تا من را بشناسی و دوست داری، تا عبادت من را که در این آخرالزمان کفرگویی تقریباً فراموش شدهاست، برداری. پس فرزندانم میتوانند عشق واقعی برای من بداندند، ترس نزدیک شدن به من را از دست بدهند. آنها میتوانستند حقیقتاً بر سینهام بیایند و سرشان را روی دلم قرار دهند تا همه شما را آرام کنم و صلح و عشق خودم را به تمام شما بدهم.
من پدری محبتآمیز هستم که از فاصله و غیاب فرزندانم رنج میبرم... من میخواهم فرزندانم به سوی من بیایند، میخواهند بر سینه الهیم بگذارند و در من آرامش یابند و همه کارهایشان، مبارزهها و رنجهایشان را به من بسپارند.
همچنین، علاوه بر درمان آنها، میخواهم آنها را با عشق پر کنم! میخواهم تمام زیبایی خودم، زیبای عشقی که دارم و همه نعمتهای من را به آنان منتقل کنم. حتی اگر مانند پسر ضال هستند که در بزرگترین بیچاری روحی سقوط کردهاند، اگر به سوی من بیاوند، آنها را شستشو میدهم، پاکسازی میکنم، لباس، انگشتار، کفشی جدید و دوباره میراثداران همه چیزهایی که متعلق به من است، میراثدار پادشاهیم در آسمان و جلالِ من.
پس پسرم، هرگز از اعلام عشق خودم به جهان خسته نشو. ادامه دهید ساعتهای دعا من را انجام بدهد تا فرزندانم من را بشناسند و دوست دارند.
ادامه دهید آموزش با کلام، با دعا، با زندگی شما چقدر زیبای عشق خودم است، چه شیرین است مرام داشتن، چه زیاد هست که پدر محبتآمیزترین، وفادارترین و پایدارترین هستم که هرگز فرزندانم را رها نمیتوانست.
بله، قدسیت اوج عشق برای من است. کسی که در عشقی زندگی میکند، کسی که مرا کاملاً دوست دارد، به اوج قدسیت دست پیدا کردهاست، قدسیت را بدست آورده و اوج عشق! این چیزی است که از شما خواستم: فقط عشق!
عیوبتان، بیچاریهایتان و ضعفهایشان مانند کاههایی هستند که به آتش عشقی انداخته شدهاند، و در لحظهای سوزاندند و تبدیل به خاکستر شدند. پس با این حال به سوی من بیاید و شما را به یک کار جدید و زیبا بر اساس دلم تبدیل میکنم. و زیبایی خودم را به شما خواهم داد که از آن شعلهور شوید، درخشاندهاید و برای جهان شاهدی زیباترین و پرشانهترین، روشنترین عشق من بدهید.
پسرم، پرتوی نورم، پرتو نور دخترم مریم، ادامه دهید دنیا را به شناخت عشقی و نیکویی خودم بگذارید.
بله، از آنکه ظاهرات پرنسس مریم در مارینفرید را از فراموشی و بیتوجهی انسانها بیرون آوردهای، سپاسگزاریم.
بله، اکنون فرزندان من دربارهی این ظهورها آگاه هستند، دربارهٔ پیامهای آنها میدانند و به قدرت پرنسس مریم اعتماد دارند. زودتر یا دیرتر، در زندگی شما بیشتر از نعمتها و معجزات حقیقی نیکیام را انجام خواهم داد که جایی که بیشتری به قدرت پرنسس مریم بهعنوان ملکه جهان و مدیاتری همهی نعمتها اعتماد شود، فراوانتر خواهند بود.
بله، آنها که در توانایی مری باور دارند، خود را به او سپردهاند، ستاره بیقعر بر آنها هیچ قدرت نخواهد داشت، زیرا من خودشم نشانهی الهی و نجات را بر آنان میگذارم، و اینها ستارهٔ بیقعر نمی�برند که از دست من بگیرند.
پس پسرم مارکوس، ادامه ده... پیامهای پرنسس مریم در مارینفرید را به دنیا بشناساند تا بیشتر اعتماد به او باشد و بسیاری دیگر معجزات نیکیام و رحمت من از طریق او انجام شود جایی که ایمان پاکی و عشق کامل به ما وجود دارد.
پسرم کارلوس تادئو، تو را هم در نظر داشتهام و دوست داشتم، از آغاز جهان منتظرت بودم.
چون آدم و حوا گناه کردند، دنیا را بهطور کامل نابود نکردم، نه تنها برای پرنسس مریم که بلهای میداد تا خیرهٔ حوا را تعمیر کند. بلکه نیز جهان را نبودیدم چون از تو و فرزندت که نور چشم من هستید، بله گفته بودی.
بله، بهدلیل بلهی او اول که بعداً باعث شد بلهیت باشد، دنیا را نابود نکردم. و بهخاطر بلهٔ هر دو شما که روزانه حفظ میشود، تازه شدهاست، جهان را نگهداری میکنم، برکت میدهم، محصولات، کشتزارها، ملتها، قومها، و باران فراوان نعمتها و برکتهای من روی همهی انسانها ریختهام. گناههای دنیا و جرمهایش باعث میشود که مجازاتهایی را اعمال کنم اما بهخاطر بلهٔ هر دو شما، بسیاری از این مجازاتها لغو شدهاند.
پس پسرم، در مأموریتی که ما بر تو سپردهایم ادامه ده تا روزانه بلهی تو با بلهی فرزندت که نور چشم من هستید، به حضور من میرسد مانند زیباییترین و کاملترین عمل عشق، صدای بلهٔ عمل عشقی ابدی پرنسس مریم. این عمل عشق دلام را برای بخشیدن به انسانها تحریک میکند، عدالتم را بیدستانداز کردهاست، و درهایش برکتهای نیکیام و رحمت من روی همهی بشر باز شدهاست.
اکنون تو را مبارک میگویم و ۲۴۸۰۰۰ بارت مبارک میکنم، حاصلِ فضیلتهای ضبط فرزند من که به تو دادم، از ضبط پیامهای مارینفرید نیز است و همچنین حاصلِ فضیلتهای ساعتهای دعا در ستایش من که فرزند من برای من انجام دادهاست.
این مبارکات را هر اول ماه هرماه برای چهار سال با استثنای نوامبر اینسال دریافت خواهید کرد. بدینسان تو و شعاع نورم را بهخاطر تمام خدماتی که با چنین عشق فراوان به من انجام دادهاید، پاداش میدهم.
و همینگونه هم چقدر دوستت دارم و تا ابد همچنان خواهم داشت.
و بر همهی اینجا ۲۲ بار مبارکتی نیز ریختهام، حاصلِ فضیلتهای ساعتهای دعا من که شعاع نورم برای من انجام دادهاست.
همه را با عشق میبارکم: از نازارت، از اورشلیم و از ژاکارئی.

(مریم قدیس): «پسران عزیز من، من ملکه و پیامآور صلح هستم! دروازهی آسمانیام! امروز با پدر ابدی که تمام از عشق است میآیم تا به همه شما بگویم:
در زمان بشارتدهی تمامی شماست را با عشق فکر کردم و آنجا همهشما را چون مادر واقعی همهی شما دوست داشتم.
آنجا، در لحظهٔ بشارتدهی، تمام ملتها، تمام ملل، تمام نژادهایشان که به بلهٔ من وابسته بودند تا توسط قاطع و نجاتبخش نجات یابند را دیدم. و هر یک از شما، فرزندانشام، را دیدم و آنجا همهشما را با تمامی قوت دلمان دوست داشتم.
پس آتشینِ شعلههای عشق برای شماست، بلهٔای که به من بسیاری رنجها و قربانیهایی داد، درست است، بسیار دردهایش بود اما آن بله را با سخاوت برای نجات همهی شما دادهام.
همیشه این قرنهای طولی فکر کردم تا امروز که ساعت من، ساعت مریم است، توها بتوانید اینجا باشید و من همهٔ شماست را از تمام نعمتهایم و مبارکاتِمان پر کنم و بهواسطهی شما چهرهٔ مادرانه عشقمند من و دلِ مملوء از عشقی که دارم را به جهان نشان دهم.
بله، من تو را دوست داشتم و منتظر بودم تا اکنون که ساعت من رسیده، تا در این لحظهٔ دشوارترین همه بشریت، زمانیکه انکار دین و شیطان چنین زیانهایی میکنند، بتوانم روحهای شما را با عشقام، صلحام، نعمت مادرانهام پر کنم و از طریق شما توانستم که نعمت مادرانهام و عشقام به تمام فرزندانش رسید.
بله، من منتظر تو بودم و با شوقی شدید میخواستم تا در کار نجاتیابیام، آخرین دنیا، ساعت من، آخرین ساعتم که مبارزهٔ هزار سالهام علیه مار شیطانی را خواهد بست و به پیروزی قطعیام ختم خواهد شد که از ابتدا خلق جهان در کتاب پیدایش پیشبینی شده بود.
بله، و از طریق شما، فرزندانم، که پاشنهی من هستید، قسمت آسیبپذیرترین و ضعیفترین مادر آسمانیتان، در کل دنیا غلبهٔ خواهم کرد و به همه ملل قدرت و تواناییام را نشان دهم.
از تو فقط میخواهم: عشق، عشق پاکیزه، اعتماد و تسلیم کامل به صدای من. چرا از تسلیم خواستهام؟ چون بسیاری حتی عاشقی برای من دارند اما هیچ تسلیمی ندارند. وقتی که باید خودشان را ترک کنند و کار من را بکنند، علیه من شورش میکنند، و از این ابزارها نمیتوانم کاری انجام دهم، در این ابزارها چیزی به دست نیاوردم.
این است چرا تسلیمتان حیاتیست تا برنامهی من عملی شود، و در زندگیهای شما، خانوادههایتان، برزیل و جهان، شیطان هرگز بیشتر شکست خواهد خورد و نابود میشود. پس تسلیم و عشق! سپس دلمن حتماً در تو غلبه خواهد کرد!
شعل نورم، پسرم مارکوس، در لحظهٔ بشارتدهی بهت دیدم، بلهی تویی را دیدم، عاشقی که برای من و نیز روحهای فرزندانم در آینده داشتید را دیدهام و خودتان برای همهشان رنج کشیدهاید.
عشقت به دلمن در آن ساعت آرامش بخش بود، از خوشی عالی پر کرد و من را تشویق نمود تا بلهیم را با سخاوت برای نجات بشریت بدهم، صلیب و همه رنجها که بعداً بر روی من خواهد آمد را پذیرفتم.
بله، در گولگوتا، در آن سه ساعتی که پیش از پسرم بر صلیبی بودم، پدر ابدی بهصورت مداوم یک دیداری از عشق و اطاعت آیندهاش نسبت به من داد. و عشقش قطرهٔ عسل در جام ترشیترین بود که در آن لحظه با پسرم متحد بودم.
پس، پسرم، بر راه این عشق حقیقی پایدار بمان. نمی�اشکنی چه تعداد خار و شمشیری از دل من هر ساعت، هر روز بیرون کشیدهای به همراه پدرت: خدمت کردن به من، عاشقانه مرا دوست داشتن.
بله، وقتی برای فرزندانم ضبط پیامهایم در آمستردام کردی، شمشیری از دل من برداری.
بله، با آگاه کردن فرزندانم از پیامهایم به عنوان بانوی همه ملتها و همچنین خواستار آن که مرا بهعنوان مدعی، وساطتگر و همفداکار تمام بشر بشناسند و اعلام کنند، باعث شدهای تا فرزندانم بیشتر در توانایی من اعتماد داشته باشند، تا با اطمینانی بیشتری و عشقتر به من رجوع کنند.
و نتیجه آن این است که میتوانم در زندگیشان نعمتهای بزرگتر و بلندگوی تر از دل من انجام دهم. به جز اینکه با این کار، فرزندانم را نیز علیه ویروس مرگبار کمارزشگری کردن شخصیت مرا، جلال مرا، توانایی مرا بهعنوان ملکه، مدعی و وساطتگر واکسین کردهای.
و حالا این فرزندانم با ویروس مرگبار دشمنی، توهین و بدنامی شخصیت من آلوده نخواهم شد. بله، آنها به توانایی مرا باور دارند؛ بنابراین ستارهٔ بیقعر دیگر بر آنان تسلط ندارد. و همه اینها برای تو اعتبار دارد.
ممنون، پرتو نورم! ادامه بده تا تمام پیامهای من را فرزندانم بداندند. بهخاطر فضیلت کار خوب و مقدس که کردی، امروز ۳۸ برکت ویژه بهتو میدهم.
و برای پدرت کارلوس تادئوس هم اکنون ۴۵۱٬۰۰۰ برکت میدهم که در یادبود ظاهر شدنهای من در مارینفرید و همچنین آمستردام، و نیز روز جشننامهٔ مرا بهعنوان ملکه جهان، بیستم اوت برای پنج سال متوالی دریافت خواهد کرد.
اکنون تو را برکت میدهم، و همت کارلوس تادئوسم، هرچه بیشتر خودت را با پرتو نورم متحد کن: از طریق نزدیکی، دوستی، همدلی؛ بهقدر بیشتری مانند او خواهی شد و این عشق آگاپهای، الهی، سماوی که در روحش، دلاش پر شدهاست، آن را جذب میکنی. و هرچه بیشتر مثل او باشی، یک شعله بیپایان از عشق برای من، برای خداوند، و برای جانها خواهی شد.
بله، تو را به یک عظیمالجثهٔ در عشق میسازم، نه تنها در دعا مانند پرتوی نورم، و هر چه بیشتر با او متحد باشی آنقدر این عشق را جذب خواهی کرد که مثل شعلهای سوزان از عشق به آسمان برخاسته خواهد شد. و وقتی به آسمان رسید آن بارانی فراوان از آتش روحالقدس در پنتکاست دوم جهان روی تمام زمین میبارد.
بله، هنگامی که این شعلهٔ عشق، این شعلهٔ عشقی پسرم مارکوس به آسمان رسید آن بارانی از آتش روحالقدس برمیخورد تا کل زمین را تقدیس کند، تجدید و تبدیل به پادشاهی عشق من، به پادشاهی عشق خداوند.
و تو هم هر چه بیشتر در این عشق رشد کنی شعلهای از جانت به آسمان برمیخیزد که پنتکاست دوم جهان را تسریع میکند و پیروزی قلب بیداغ من. پس متوجه نباشید تا پرتوی نورم، پسری که برای شما دادهام را دوست داشته باشید چون هیچگاه نمیتوانید در عشق او از من پیشی بگیرید.
و اگر چنین به او علاقهداشت و عاشقش بودم و اعتماد کردم و مأموریتهای بسیار مهمی که همیشه انجام داد و هرگز مرا ناامید نکرد، تو نیز میتوانست و باید این پرتوی نور را باور داشته باشی. بدین ترتیب پسرم، من از طریق او شما را بیشتر غنیتر خواهم ساخت و همچنین: شعلهای زندهٔ انعکاس عشق قلبمان خواهیم شد.
ارزوشان در روزهای اخیر پیش خداوند و پیش من بسیار رشد کرده است، و زودتر یا دیرتر ما به شما نعمتهای جدیدی فراوان میدهیم. جلو بروید عشقم را به همه ارواح، به تمام مردم ببرید.
سه سهشنبه متوالی تسبیح شعلهٔ عشق #۶ بگویید تا من از طریق آن جانت را با عشقم پر کنم و از طریق تو فرزندانمان را با قدرت شعلهی عشقی من پر سازم.
به همه شما به ویژه، پسراندارم که امروز نیز ۱۲ برکت خاص برایتان میدهم، حاصل ارزوشِ کار مقدسی است که پرتوی نورم با پخش پیامهایمان از آمستردام انجام داد.
اکنون همه شما را به عشق برکت میدهم: از لوردس، پونتمین، آمستردام و جکارئی."