۲۰۲۱ فوریهٔ ۲۱, یکشنبه
چاپل تعظیم

سلام، پروردگار زیبای من که در مقدسترین قدسالقداس مذبح حاضر هستید. شما را تعظیم میکنم، به شما ایمان دارم و امیدی بر شما داریم، خدایی که جهان آفرید. از مسیح مقدس و اتحاد مقدس تشکر میکنم. از اینکه ما اجازه یافتیم دیروز به توبه برویم، متشکریم. لطفا پسران قدیس خود را که امکان دریافت مقدسات برای ما را فراهم میکنند، برکت دهید و محافظت کنید. پروردگار، همه کسانی را که بیمارند و تمام مردمی که امشب یا شب گذشته درگذشتهاند به شما آوردهام، خاصه آنهایی که آماده مرگ نیستند. لطفا آنها را با نعمتهای آرامبخش نذر کرده و نزدیک قلب مقدس خود بیاورید تا عشق بیپایان، رحمت و صلح شما را تجربه کنند. لطفا بر (نام پنهان) نعمتهای شفای بخشانهای ببخشد. او و خانوادهاش را آرامی دهید و تسلی بدهید. با شوهرش (نام پنهان) باشید که به خاطر نگرانی برای او رنج میبرد. او بسیار دوست دارد، عیسی، و فقط فکر از دست دادن او را احساس کردهاست. من برای کسانی که خارج از کلیسا هستند دعا میکنم، خاصه برای (نامهای پنهان). لطفا پروردگار، (نامهای پنهان) مقدسات غسل تعمید دریافت کنند. همه ما را با خون بسیار گرانبها و سخاوتمندانهای که در عذاب و مرگ شما ریخته شد نجات دهید، عیسی. عیسی، حتی اگر کافی نبود، خون شما بعد از مرگ نیز ریخت هنگامیکه سرباز پهلو و قلب مقدس شما را به نیش زد. اوه، خون و آب که از قلب عیسی جاری شدند، بر ما و روی کل جهان رحمت کنید. اوه پروردگار، چقدر رنج بسیاری از مردم تو میبینند زیرا تو را نمی�بایند، دوست ندارند.
خداوند، لطفا زودتر از این که روح قدس شما بر جهان در روشنایی وجدان فرو ریزد. خواهمین را به سرعت انجام دهید، خداوند مطابق با ارادهٔ مقدّس خود. قلب بیعیب مریم پیروز شود و ما همیشه وفادار به تو و مادر مقدست باشیم. اوه خدایم، شما بزرگوار، جلالآلود، شریف، شکوهمند، قدیس و پاکیزهاید که با عظمتشان دست نرسیدنی و لمسناپذیر هستید اما خود را برای ما فرو گذاشتید. شما جسد پذیرفتید و از طریق فیت مریم مقدس به دنیا آمدید، پر از گناه و تاریکی تا ما را نجات دهید. اوه نور؛ اوه مسیح؛ اوه منجی، خدایم و خداوندم، برادرم و دوستم، چگونه ممکن است که شما جلالهای آسمان را ترک کرده باشید تا به شکل نوزاد، پسر انسان تبدیل شوید؟ برای تعلیم دادن، درمان کردن، رنج بردن، مرگ خوردن و دوباره زنده شدن فقط از عشق به ما، فرزندانی فقیر، گناهکار. شما بشرها را بلند کردید، اگرچه گناهکار هستیم. همه چیز را به ما میدهید اگر تنها پیروی کنیم. تو که پیش رو بودی، راه برای ما روشن کردهاید، گیاهان زهرآگین و خارهای تیز را پاک کردهاید که ما را گرفتار میکنند. شما راه را آسانتر کردید تا بتوانیم بیشتر به دنبالت باشیم. یک نقشه برای ما گذاشتید تا نسلهای آینده نیز مسیر را بداندند. از آن زمان که به آسمان رفتی، روح قدس فرستادید تا ما و کلیسا را هدایت کند. خداوند، عشق شما چنان کامل، مقدّس و زیبایی بود که نمیتوانستید عروس خود را ترک کنید، بنابراین حواریون و جانشینانشان را با هدیهٔ حضورت در اقربا به ارث گذاشتید و هر بار که مقدسترین میسای را جشن گیرند، دوباره خودتان را برای ما، مردم شما، هدیه میدهید. کیست که این عشق عمیقی از تو، خداوند، را بفهمد، خاصه با دانستهبودن چقدر بیارزش هستیم؟ تشکر از عشقت، عیسی. تشکر از قربانیت.
«تشکرم، فرزندم کوچک برای دعاهای و عشق تو. تشکر میکنم که امروز اینجا بودی، بچههایم. تشکر از ملاقاتها با دیگران وقتی که عشقت را به آنها منتقل کردید.»
خداوند، من ترسید که در هفتهٔ گذشته خوب عمل نکردم. چند بار برای من مبارزه شد و شما میدانستید.
«بله، فرزندم. آگاه هستم. کار درست را کردی وقتی این آزمونها را به من آوردی. هر بار که صلح خودت را به تو دادم، دخترم.»
بله خداوند. از آن آگاهی بودم و متشکرم به شما. تشکر میکنم برای کمک در قرار دادن چیزها بر اساس نظرات، خدایم.
«خوش آمدید، فرزندم. همیشه برای تو و همه بچههای نور من موجود هستم. همچنین برای بچههایم که از پیروی از من سر باز میزنند نیز حاضر هستم تا وقتی توبه کنند و به سوی من برگردانده شوند، آنها را در آغوش گیرم. بیایید نزد من، فرزندانی که غمی دارید. بازگشت کنید به خداوندی که شما را آفرید، کسی که شما را دوست دارد، کسی که هرگز شماتن نمی�برند. نزدیک شوید و آمرزش واقعی و صلح را بشناسید. من آب زنده هستم. بیایید کسانی که از عشق و زندگی تشنهاید. نزد من بیایید. فرزندم، فرزندم همچنان دعوت میکنم و فراخوانده شدهام بهدلیل محبت بزرگ من برای روحها. نمی�برند کسی را نابود شود و همه باید عمر ابدی داشته باشند. آرزو دارم که مردمم در محبتی از من احاطه شوند اما مجبور نکنم. تنها دعوت میکنم و فراخوانده شدهام.»
بله، خداوند زیرا شما مردی کامل هستید. شما تمام خیر هستند و شایسته همه عشق ما هستید.
«لاله کوچکم، بسیاری از مردم از انتظار خستگی دارند. خستگی از شرارت و خستگی از احاطه شدن توسط دروغ و نیتهای بد، فساد و گناه. فرزندان من، میدانستم که شما خستهاید اما نباید آرامش یابید. به شماتن توصیه میکنم تا دعاهای خود را تجدید کنید، توبهتان را، قربانیهایشان. تشویق میکنم تا ایمان، امید و اعتماد در خداوندی تجدید کنید. نفس محبت من بر شما دهم و آتش روحالقدس مقدس را در دلهای شماتن روشن کنم تا زغالکهای کوچک قرمز به یک آتشی بزرگ تبدیل شود. از من بپرسید، فرزندان نور. برای قدرت و عشق روحالقدس مقدس بپرسید تا قوت و شوق شما برای خداوند تجدید شود. شما چیزی ندارید زیرا نمی�برند.»
«من شما را تشویق میکنم تا یک اردوگاه را تصور کنید که سربازان در آن خوابیدند. خویشتنشان خیلی عمیقی است زیرا صدها مایل راه رفتهاند و سالها جنگیدهاند. آنان از جنگ ویران شده و خسته هستند. اما توجه داشته باشید، هنگامیکه شب پیش میرود دشمنانشان نزدیکتر و نزدیکتر میشوند. هزاران نفرند. تازه و آرامش یافتهاند. قوی اند ولی خیلی صامت به اطراف سربازان خوابیدن شروع کردهاند. لیکن همه آنها نمی喝ن خفته باشند. فرمانده در نگاهبانی است و چند تن از مردان خوب او نیز با وی هستند که همگی نگهبانی میکنند. دشمنان را وقتیکه دورند مشاهده کردند و چون دانستند کمتر اند، اطراف سربازان خوابیدن خود جمع شدهاند. فرمانده چندین نفر از مردانش را برای درخواست تقویت فرستادهاست. فرمانده حکیم است و یک سرباز تجربهکار. او راهبردار است اما بالاترین مهارتها، استعدادها و تخصصهای وی چیزی بزرگتر دارد: عشق واقعی و صادقانهای به مردان خود که مانند خانوادهاش هستند. در لحظاتی جانش را میدهد اگر این معنی داشته باشد نجات مردانش. برای مردان خویشتنشان وقت خواب بیشتر اجازه میدهد چون دانستهاست چقدر خستهاند ولی نگهبانی میکند و آگاه است چه مقدار زمان لازم خواهد بود. چند نفر از مردانش را فرستاده تا سربازان خود را بیدار کنند و آنها با صامتگی سلاحهای خود را برداشته و برای جنگ آمادگی پیدا کردهاند. به آنان دستور داده که مانند هیچ وقت پیشتر دعا کنند برای حفاظت خدا، محافظت روستاهای نزدیک و مردم و نیز برای اینکه یاریرسانده شوند.»
«هنگامیکه صبح نزدیک میشود مردان متوجه شدهاند کمترند ولی فرمانده به آنان اطمینان داده که تقویتها خواهند آمد و باید مانند آنکه بیشتر از دشمنانشان هستند جنگ کنند. زوداً نبرد شروع شد. مردان با شجاعت و دقت هر فرمانی را که فرماندهشان به آنها دستور داد پیروی کردند زیرا نه تنها آموزش دیدهاند بلکه به جان خود اعتماد دارند چون او را دوست دارند و میدانستند وی نیز آنان را دوست دارد. او الهامبخش آنها است و اگرچه در این لحظه ارزشهایشان مانند عشق وطن، خانواده و دوستان، آزادی/آزادی و محافظت از استبداد بالای ذهنشان نیستند. فکرهایشان بر حفظ مسیر، حفاظت یکدیگر و نشان دادن وفاداری، شجاعت و عشق خود به فرمانده و دوست شان است. این باعث میشود که شجاعتی قهرمانانه داشته باشند، ذهنی روشن، دل پاک و تمرکز کریستالمانندی. آنها ادامه جنگ را دارند حتی اگر دشمنشان بر آنان فشار بیاورد. با امید و اطمینان مبارزه میکنند زیرا به کلمات فرمانده خود ایمان دارند.»
«پس از ساعتها مبارزه، تقویتهای جدید میآیند و آنها حتی بیشتر تشویق شده و آرامش یافتهاند اما هنوز تعداد زیادی سرباز دشمن آنها را فراتر میگذارد. در یک نقطه، پایداری و تنacity آنها شروع به تغییر جریان کرده و زمین خود را بازپس میگیرند و شروع به فشار دادن بر دشمنان سختتر میکنند. با چنین شجاعت و دل که مبارزه میکنند که دشمن شروع به عقبنشینی میکند. هنگامیکه برخی فرار میکنند، بیشتر از آنها دنبالشان میشوند. ترس در ذهن آنها چنان شدید شدهاست که کل تعداد آنان گریختهاند. بسیاری زخمی هستند. سربازان خوب حساب خود را از زخمیان گرفته و شروع به مراقبت از آنها کردهاند. زخمهای آنها را درمان میکنند. این سربازها بر دشمنانی که نیز زخمی هستند، رحمت نشان میدهند و شروع به درمانی کردنشان هم میکنند. یک دشمن زخمی دربارهٔ تعداد زیادی سربازی سخن میگوید که از آسمان روی آنان فرود آمدهاست. او دربارهی این سربازان شگفتانگیز صحبت میکند که بدون هیچ هشدار ظاهر شدهاند. سرانجام، فرمانده تأیید میکند که این حقیقت است و به سربازانش اطلاع میدهد باید خدا را برای فرستادن فرشتگانش تشکر کنند. پروردگار دعاهای آنها، دعای همهی کسانی که برای محبوبان خود در جنگ مبارزه کرده بودند، شنید. تقویتها دقیقاً زمانی آمدند که نیاز بود زیرا پروردگار یک فرشته فرستاده تا رهبر تقویتهای را بیدار کند و او مردانش را آمادهٔ رفتن کرد همانطورکه پیامرسانان (سربازان) با آنها ملاقات کردند. زمان خدا کامل است. سربازها امیدی نداشتند، اگرچه کاملاً کمتر بودند در شمار. آنها دعا میکردند، ایمان داشتند و عمل میکردند. فرمانده خودشان را دنبال کردهاند و به او و پروردگار ایمان داشتهاند.»
«فرزندان من، این است که باید کنید. دعا کنید، ایمان بیاورید و مطابق با انجیل رفتار کنید. هنگامیکه یکی از شما زخمی شود، مراقبتش را به عهده بگیرید. برای دشمنانتان هم مراقبت کنید زیرا فرزندان خدا هستند، پدرتان. جنگتان با شر است اما نه با برادران و خواهران خودتون. فرشتگان فرستاده میشوند تا کمک کنند و در زمان نیاز دفاع کنند. قدیسان آسمانی برای شما دعا میکنند. محبوبانتان برای شما دعا میکنند. مادر مقدس من مریم، پیش از تخت خدا برای شما مدافع است. او نعمتها را از من به فرزندانش که نیازمند هستند فرستادهاست.»
«برای خودتان باید بیدار شوید هنگامیکه پروردگار تان میگوید وقت برخاستن و دعا کردن رسیدهاست زیرا دشمن شما محاصره کردهاند. نباید از انجیل چشم پوشیده باشید و باید در سکرامنتها و کلام خدا، حتی در میان جنگی که جاری است، قوت بگیرید؛ گرنه ضعیف خواهید شد و دشمن برتان غلبه خواهد کرد. فرزندان من، میدانید چه کاری کنید. میدانیم چیه خواستار هستیم از شما. به ما ایمان بیاورید. گوش دهید به ما. ادامه بدهید کار خودتون تا دشمن زودتر شکست بخورد. بله، خستهاید اما مرا تازه خواهند کرد. در میان جنگی که دارید نمیتوانید اجازه دهید محافظتتان را رها کنید بلکه باید در دعاهای تان و اعمال خوبتان پیش بروید. محبوبانتان را دوست داشته باشید. برای برادران و خواهران خودتون مراقبت کنید. حکیم باشید اما هم مهربانی نشان بدهید. خودشتنو به حضور خداوند بزرگالتن زیر بگذارید. من شما را دوست دارم و با شما هستم. رهبری حمله را میکنم و جنگ را قبلا بردهام ولی باید ادامه دهید مبارزه برای خیریت روحها. متحدید با من و نمی�بازی که هیچ روحه از پادشاهی خدا بیرون نماند.»
«بعضیها انتخاب میکنند که از سوی آسمان جدا زندگی کنند، بهدرستی غمآلود است. تلفات خواهد بود، فرزندانی من نور، اما بسیار بر روی شما و دعاهایتان تکیه دارد. عشق باشید، رحمت باشید، صلح باشید، نور باشید، عشق باشید، فرزندانی من نور و زودی تاریکی رانده میشود. زندگی خود را برای من بگذرانید تا در شما و از طریق شما زندگانی کنم. با شماست. شما را ترک نخواهم کرد. جنگ سخت است، اما همه چیزهایی که ارزش زندگی و مرگ دارند اغلب چالشبرانگیز هستند. به شما تمام آنچه لازم است داده شدهاست تا دشمن را شکست دهید، پدر فریبدهنده. اسلحههای خودتان را بردارید، دعاهای تسبیح، روزمری مقدس رحمت الهی، در اقامهٔ عیسی مسیح شرکت کنید، از صداکتی پشیمانه بهرهمند شوید. از کتاب مقدس و قدسیترین عقاید تغذیه کنید. در ارتش مادرم از روحانی کوچک باشید. پیروزی او را خواهید دید، فرزندان من. امیدی ندارید. همه چیز خوب خواهد شد. مرا دنبال کنید، فرزندان من. به برادران و خواهرانتان که نیاز دارند خدمت کنید. روزی، شما در باهار نوین زندگی میکنید، عصر صلح. داستانهای این زمان را برای فرزندان و نوههاتان خواهید گفت. از عجایب خداوند سخن خواهد شد که او با شماست و از طریق شما کار کرد. این دورهٔ صلح خواهد آمد. دعا کنید، دعا کنید، دعا کنید.»
«این همه است، دخترم. تو را در نام پدرم، در نام من و در نام روحالقدس مقدس برکت میدهم. با سلامت بروید، کوچکام. همه چیز خوب خواهد شد.»
سپاس خداوند! ستایش به خداوند! من شما را دوست دارم.
«و من هم تو را دوست دارم.»